برسیم به موضوع کاراموزی
کاراموزیو با استاد کاربد رایانه برداشته بودم چون کارو تدریسش خوب بود.همونطور که دفه قبل گفتم از کلاس توجیهیش جاموندم اما به گفته استاد قرار شد روزی که باهاش کلاس کاربرد داریم بمونم اخر کلاس کارمو ردیف کنه و توضیحاتو بده
همینکارو کردیم بعد کلی حرف و سوال ازش قرار شد یکی از موسسات شروع کنم.از جایی که یکی از فامیلامون کارمند بانک ملیه با رییسشون حرف زد تا کاراموزی اونجا باشم.اما از خوبی که همیشه در حق من وجود داره گفتن نمیخواد بیایو گزارشو اخرین روز میگیم مینویسی(دوس داشتم برم شاید کمی کارو بار یاد گرفتم اما اذن و اجازه ندادن) و همینطورم شد
قابل ذکره و از قلم نیفته-یکی از این روزا استاد رفته بود حضور غیابمو چک کنه که به صورت عادی اونجا حضور نداشتم و اینا رو پوشیش نمیکردن که از یه طرف وظیفشون محسوب میشد ممکن بود دردسر ساز شه-
بعد تموم شدن دوره و دیکته کردن گزارشات همه رو اماده کردم تا وقتی روزش رسید برم تحویل بدم
روزی که کلاس پرسش و پاسخ پروژه برگزار شد قرار بوده کلاس اینم برگزار شه که من خبر نداشتمو با رفتن به دانشگاه فهمیدم اما گزارشاتش همرام نبود تا تحویل بدم.با استاد هماهنگ کردم اگه ممکنه بمونه تا برم بیارمش.قبول کرد اما تا برگشتم رفته بود.شماره استادو از مدیر گروه گرفتم باهاش صحبت کردم دوشنبه همون هفته تو دانشگاه حضور داشته باشم.و مجبور شدم تا روز دوشنبه بمونم.ساعت ده بود رسیدم دانشگاه.رفتم گزارشمو دادم.ایرادی نداشت که مورد تحسین استاد قرار گرف اما از جایی که نتونسه بودم بانک برمو چیزی حالیم نبود نتونسم سوالارو جواب بدم برا همین شدم 17/25(سه نمره پرسش پاسخ هست که استاد لطف کرد0/25 اضافه داد).بعد همه این کارا نمره اونم گرفتمو تموم شد
هر دوشون به اندازه دو سال بم استرس وارد کردن-در مورد پروژه که کم خونده بودمو استرس چطور جواب دادنش.در مورد کار اموزی چیزی نمیدونسمو باز استرس پرسش و پاسخ-
معدل کاردانیم شد 16/91
زمانی که میخواسم کنکور کاردانی بدم به خودم زحمت درس خوندن ندادم چون وقت نشده بودو میخواسم یه سال بمونمو از دولتی قبول شم اما خانوادم نذاشتنو رفتم غیرانتفایی.اینبار که قرار بود کنکور کارشناسی بدم زحمت ندادم چون شهرمون دولتی حسابداری نداشتو خانوادم نمیذاشتن برم شهر دیگه.ریلکس موندم تا وقت ازمون برسه
16 مرداد کنکور دادیم.موقع ثبت نامش اولویت اول دانشگاه دیگه زده بودم برا همین نتونسم از دانشکاه خودمون قبول شم.به صلاح دید داییم نرفتم اونجاو ازاد ثبت نام کردم.حالا اونجا در حال تحصیلم.بگیم راضیم؟نه،چون اینجا زیاد به دل نمیشینه.با این همه حال از داییم تشکر دارم که اجازه نداد برم دانشگاهی که تاریخچه خوبی نداره
خلاصه چن ماهی که نبودم این بود.اگه شد از این به بعد هستم